از همه خوانندگان این مطلب معذرت می خواهم جدن انسان شرم می کند خیلی از مطالب تاریخی باز گویی کند ولی چه کنیم که دشمنان آنقدر گستاخ هستن که الان که این همه دارد باز گویی می شود باز خیلی از حقایق انکار می کنند وای به حال روزی که ما این اسناد باز گو نکنیم
ابوهلال عسکری در کتاب جمهرة الأمثال و ابن أبی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه نقل میکنند که وقتی صدیقه طاهره سلام الله علیها به مسجد آمد و آن خطبه غرا را خواند و سپس برای اثبات این که فدک مال شخصی آن حضرت بوده است ، امیرمؤمنان علیه السلام را به عنوان شاهد خود معرفی کرد، ابوبکر بر منبر رفت و سخن بسیار زشت و توهینآمیز را نسبت به صدیقه طاهره و امیرمؤمنان علیهما السلام بر زبان جاری کرد که پیش از آن سابقه نداشته است.
ابوهلال مینویسد:
1017 - قولهم شاهد الثعلب ذنبه :
وهو مثل مبتذل فی العامة وقد جاء فی الکلام لأبی بکر رضی الله عنه خطب فقال أیها الناس ما هذه الرعة مع کل قالة أین کانت هذه الأمانی فی عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم ألا من سمع فلیقل ومن شهد فلیتکلم إنما هو ثعالة شاهده ذنبه مرب لکل فتنة هو الذی یقول کروها جذعة بهد ان هرمت یستعینون بالضعفة ویستنصرون النساء کأم طحال احوط أهلها الیها البغی الأولق إن شئت ان أقول لقلت ولو قلت لبحت وإنی ساکت ما ترکت .(١)
ضرب المثل شماره 1017: این سخن مردم که
روباه دمش را شاهد آورده است. این مثل مبتذلی در میان مردم است و در کلام
ابوبکر آمده است که خطبه خواند و این گونه گفت:اى مردم، گوشدادن به سخن هر
زن سخنگو چه معنى دارد؟! این ادعاها در زمان رسول خدا (ص) کجا بود؟ هرکس
که مىشنود باید بگوید، و هرکس که حاضر است، باید مطرح کند که: «او روباهى
است که شاهدش دم او است»!!! پرورش دهنده تمام فتنهها او است؛ او است که
مىگوید «شتر ما بعد از پیرى دوباره جوان شده است»!از ضعیفان کمک مىخواهد و
از زنان یارى مىطلبد!مانند ام طحال (از زنان پرچمدار زمان جاهلیت)که
محبوبترین نزدیکان او، شایستهترین فرد برای زنا بود ...
هرچند که ابوهلال با توجه به خوی سنیگریاش، مشخص نکرده است که منظور
ابوبکر چه کسی بوده است؛ اما واضح است که غیر از صدیقه طاهره سلام الله
علیها و امیرمؤمنان علیه السلام کس دیگری نمیتواند مقصود ابوبکر باشد؛ چرا
که هیچیک از اصحاب که زنی نیز او را پشتیبانی کند، غیر از امیرمؤمنان علیه
السلام با ابوبکر درگیر نشده است.
ابن أبی الحدید معتزلی همین مطلب را نقل و سپس به روشنی میگوید که مراد ابوبکر از روباه و دم او، امیرمؤمنان و صدیقه شهیده سلام الله علیهما بوده است :
فلما سمع أبو بکر خطبتها شق علیه مقالتها فصعد المنبر وقال: أیها الناس، ما هذه الرعة إلى کل قالة أین کانت هذه الأمانی فی عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم ألا من سمع فلیقل، ومن شهد فلیتکفم، إنما هو ثعالة شهیده ذنبه، مرب لکل فتنة، هو الذی یقول: کروها جذعة بعدما هرمت، یستعینون بالضعفة، ویستنصرون بالنساء، کأم طحال أحب أهلها إلیها البغی... .ثم نزل، فانصرفت فاطمة علیها السلام إلى منزلها.قلت: قرأت هذا الکلام على النقیب أبی یحیى جعفر بن یحیى بن أبی زید البصری وقلت له: بمن یعرض، فقال: بل یصرح. قلت: لوصرح لم أسألک. فضحک وقال: بعلی بن أبی طالب علیه السلام، قلت: هذا الکلام کله لعلی یقوله قال: نعم، إنه الملک یا بنی (٢)
وقتى ابوبکر، خطبه فاطمه را شنید، سخنان فاطمه بر او سنگین آمده بر منبر رفت و گفت: اى مردم، این گوشدادن به سخن هر زن سخنگو چه معنى دارد؟!این ادعاها در زمان رسول خدا (صلى الله علیه وآله) کجا بود؟هرکس که مىشنود باید بگوید، و هرکس که حاضر است، باید مطرح کند که «او روباهى است که شاهدش دم او است»!!! پرورش دهنده تمام فتنهها او است؛ او است که مىگوید «شتر ما بعد از پیرى دوباره جوان شده است»! از ضعیفان کمک مىخواهد و از زنان یارى مىطلبد! مانند ام طحال (از ذوات اعلام در جاهلیت)که محبوبترین نزدیکان او، شایستهترین فرد برای زنا بود ...
سپس از منبر پایین آمده و فاطمه زهرا
(علیها السلام) به منزلش رفت.این روایت را براى نقیب ابى یحیى جعفر بن
یحیى خواندم و پرسیدم، به چه کسى کنایه مىزد؟گفت: کنایه نمىزد، صریح
صحبت مىکرد!گفتم اگر صریح گفته بود، از تو نمىپرسیدم!خندید و گفت: به على
بن ابى طالب!به او گفتم: تمام این سخنان به على بود؟در پاسخ گفت آرى اى
فرزندم، بحث در مورد حکومت است!
قضاوت با شما ایا خلیفه میتواند بهمین
راحتی هر چیزی به زبان براند؟آیا سنت نبوی اینگونه بوده؟ شما که اینگونه با
دختر پیامبر (ص) میکنیدآیا احادیث نبوی در باره ایشان را نشندیده اید؟اگر
به دختر شما کسی چنین بگوید ؟...
پی نوشت:
(١)العسکری ، أبو هلال الحسن بن عبد الله بن سهل بن سعید بن یحیى بن مهران
(متوفای395هـ)، جمهرة الأمثال ، ج 1ص 553 ـ 554، ناشر : دار الفکر ـ بیروت ،
1408هـ ـ 1988م.
(٢)إبن أبیالحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن
محمد بن محمد (متوفای655 هـ)، شرح نهج البلاغة،ج 16ص 126، تحقیق محمد عبد
الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى،
1418هـ - 1998م.