ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
در صحیح بخاری روایتی از پیامبر نقل شده است که در آن رسول الله به حفصه بنت عمر بن خطاب گفتند که:
همانا عبدالله بن عمر بن خطاب مرد صالحی است
حدثنا ابن وهب عن یونس عن الزهری عن سالم عن ابن عمر عن أخته حفصة ان النبی صلى الله علیه وسلم قال لها ان عبد الله رجل صالح
صحیح البخاری کتاب فضائل الصحابة باب 19 مناقب عبد الله بن عمر
صحیح البخاری – البخاری – ج 4 – ص 215- دارالفکر
صحیح البخاری – البخاری – ج 8 – ص 76- دارالفکر
سنن ابن ماجة – محمد بن یزید القزوینی – ج 2 – ص 1291- دارالفکر
سنن الترمذی – الترمذی – ج 5 – ص 344- دارالفکر
خب اجازه هست کمی به بررسی پیرامون این آقا بپردازیم؟
منبع : شیعه و سنی
الف: توهین به رسول الله
از عبدالله بن عمر نقل شده است که:
إرتقیت یوما علی ظهر بیت لنا، فرأیت رسول الله علی لبنتین مستقبلا بیت المقدس لحاجته
ما همسایه رسول اکرم بودیم و یک روز رفتم پشت بام و خانه های همسایه ها را نگاه می کردم و خانه رسول اکرم را دید می زدم، دیدم رسول اکرم دو خشت آجر گذاشته و رو به بیت المقدس دارد قضای حاجت می کند.
صحیح البخاری – البخاری – ج 1 – ص 45- دارالفکر
عمدة القاری – العینی – ج 2 – ص 279- دار إحیاء التراث العربی
این صالح بودن هست دیگه که بدون اجازه و به نیت دید زدن آدم بیاد بالای پشت بام؟ و منزل رسول الله را دید بزند؟
ب: عدم بیعت عبدالله بن عمر با علی بن ابیطالب
چندین نفر با علی بن ابیطالب در زمانی که به عنوان خلیفه انتخاب شد بیعت نکردند. افرادی از قبیل: قدمه بن مظعون. عبدالله بن سلام. مغیره بن شعبه. عبدالله بن عمر. سعد بن ابی وقاص. صهیب. زید بن ثابت. اسامه بن زید. کعب بن مالک
لم یباعه قدامة بن مظعون وعبد الله بن سلام ، والمغیرة بن شعبة ، وعبد الله بن عمر ، وسعد ، وصهیب ، وزید بن ثابت وأسامة بن زید ، وکعب بن مالک ، وهرب قوم إلى الشام وهؤلاء یسمون العثمانیة
تذکره الخواص ص58
ج: بیعت عبدالله بن عمر با یزید و عبدالملک
عقیده عبدالله این بود که زمانی که در اختلاف باشد بیعت نمی کرد. از همین رو با ابن زبیر بیعت نکرد و… اما با یزید بیعت کرده است. با عبدالملک هم بعد از قتل ابن زبیر بیعت کرد
وکان رأى أنه لا یبایع لمن لم یجتمع علیه الناس ولهذا لم یبایع أیضا لابن الزبیر ولا لعبد الملک فی حال اختلافهما وبایع لیزید بن معاویة ثم لعبد الملک بن مروان بعد قتل بن الزبیر
فتح الباری – ابن حجر – ج 5 – ص – 18- دار المعرفة
د: بیعت با پای حجاج
وفی کثیر من الکتب أن ابن عمر طرق الحجاج لیلا وقال هات یدک أبایعک لأمیر المؤمنین عبد الملک فانی سمعت رسول الله – صلى الله علیه وآله وسلم – یقول : من مات ولیس علیه بیعة امام فموته جاهلیة ، فأنکر علیه الحجاج مع کفره وعتوه وقال له : بالأمس تقعد عن بیعة علی بن أبی طالب وأنت الیوم تسألنی البیعة من عبد الملک بن مروان ؟ یدی عنک مشغولة لکن هذا رجلی
سیر اعلام النبلاء ج3ص231
عبدالله بن عمر فرزند خلیفه دوم که خارج از شهر بود، در پایان شب به شهر بازمیگردد. وی که اجساد بیسر آویزان را میبیند، وحشت میکند و به محل استقرار حجاج میرود تا با او بیعت کند. نگهبان میگوید حجاج خوابیده و او میگوید بگو فرزند خلیفه دوم برای بیعت آمده است
نگهبان به حجاج میگوید و حجاج عبدالله را به داخل میخواند. سپس به او میگوید چرا شب آمدی؟ گفت بیرون شهر بودم. پرسیبد چرا نگذاشتی صبح بیایی؟ عبدالله بن عمر که ترس بر او مستولی شده بود، میگوید ترسیدم تا صبح بمیرم و تکلیف شرعی خود را که بیعت با شما است، ادا نکرده باشم. حجاج که فرد زرنگی بوده، میگوید تو از اجساد بدون سر ترسیدی و گفتی نکند خودت نیز یکی از آنان شوی. به همین دلیل شبانه آمدی. اکنون من خوابم و نمیتوانم بنشینم. سپس پای خود را دراز میکند و میگوید با پایم بیعت. فرزند عمر با پای او دست میدهد!
دوستان متوجه شدید یک شخص صالح چه شرایطی دارد؟
چشم چران است و خانه مردم را دید میزند
با خلیفه رسول الله بیعت نمی کند
با یزید سفاک بیعت می کند
با پای حجاج سفاک بیعت می کند
راستی یه سوالی هست؟
چرا تمام سلسله سند این روایت فقط و فقط به خود عبدالله بن عمر می رسد؟
ممنون میشم این مسائل رو دوستان اهل تسنن واسه ما توضیح بدن