من، سالهاستـــــــ میوه ی خوبی نداده ام
وقتش نیامده که شکوفـــــــا کنی مرا
.
آقا برای تـــو نه ! برای خودم بد است
هـر هفته در گنـاه، تماشـا کنی مرا
.
من گم شدم ؛ تــــــو آینهای گم نمیشوی
وقتش شده بیائی و پیــدا کنی مرا
.
این بار با نگاه کریمانهاتـــــــ ببین
شاید غلام خانه زهـــــرا کنی مرا
.